مسعود کاظمیان:
می توانیم شناخت را عنصر ابتدایی فکر معرفی کنیم به این دلیل که شناخت پیدا کردن ما از محیط پیرامون خود باعث تولید علم می شود . اما موضوع مهم تر از خود شناخت ، مقدار توانایی ما در شناختن هست که اهمیت بیشتری دارد ؛ این که ایا انسان قادر است به تمام ابعاد یک موضوع پی ببرد و شناخت صد در صدی به یک موضوع پیدا کند. طبیعتا اطلاعات در اطراف ما دو دسته هستند یا قطعیت دارند و یا احتمالی هستند
سیاست شاخه ای از علوم انسانیست که شامل تمام فنون قائم بر قانون برای حکومت داریست ؛ اما قطعیت ندارد و ما می توانیم همین تعریف از سیاست را از دید دیگر رد کنیم و تعریف کامل تری بیان کنیم
تعریف هر شخص از سیاست و اعتقاد هر فرد به شیوه سیاست ورزی خود به جبر محیطی ، زمانی و گذشته و علم فرد مربوط می شود که طبیعتا باید انتظار برداشت های متفاوت از یک واقعه را داشته باشیم و این برداشت های متفاوت ، نتیجه گیری های متفاوت و در انتها انتخاب راه و فن های متفاوت را از طرف شخص به دنبال دارد
گروه های سیاسی می تواند به دلیل اشتراکاتی بین اعضا محدودی از جامعه ایجاد شود که هر کدام از اشتراکات وحدتی را بین اعضای این گروه ها ایجاد می کند
در جریان اصولگرایی ما شاهد گروه های مختلف سیاسی هستیم ، اما متاسفانه برداشت هر کدام از این گروه ها از وقایع متفاوت است و راهکار های متفاوتی را برای این وقایع ارائه می دهند ؛ و صف بندی های نهایی که ما در انتها مشاهده می کنیم یک جریان بی نظم و بدون وحدتیست
همه ی ما می دانیم که راه موفقیت و پیروزی در وحدت است اما خیلی ها راه رسیدن به وحدت را حذف برخی از گروه ها می دانند که با حذف انان شاید جریان اصولگرایی یک دست تر شود ؛ که البته راهکار قابل تاملیست در مواجهه با بعضی از گروه ها و افراد اما باید بدانیم که حذف اشخاص شاید به وحدت کمک کند اما ضرر های دیگری هم دارد .راهکار دیگر رسیدن به وحدت نقد و رد روش های یکدیگر است که به دلیل نبود اشتراکات بین گروه های متفاوت جریان اصولگرا بیشتر وقت تلف کردن است
تنها راهکار ریشه ای و دائمی که می تواند ریشه این بی نظمی را بکند و وحدت بخش باشد گفتگو بین گروه هاست . این گفتگو باید انقدر ادامه پیدا کند تا شناخت یکسانی نسبت به کل جریان پیدا شود و راهکار ها یکسان شود و مجموعه ها را به اشتراک برساند و سلیقه ها و روش ها را به هم نزدیکتر نماید
ادامه دارد...
@moteslesf
@moteslesf
baang.blog.ir